نماد سایت بلاگ رشد ستاره شمالی

آینده پژوهی چیست؟

آینده پژوهی چیست؟

آینده پژوهی چیست؟
آینده پژوهی چیست؟

آینده پژوهی یا آینده نگری (Futures studies) مشتمل بر مجموعه تلاش هایی است که با استفاده از تجزیه و تحلیل منابع، الگوها و عوامل تغییر و یا ثبات به تجسم آینده های بالقوه و برنامه ریزی برای آن ها می پردازد. آینده‌پژوهی بازتاب دهندهٔ چگونگی زایش واقعیت «فردا» از دل تغییر (یا ثبات) «امروز»، است.
واژهٔ جمع Futures با بهره‌گیری از طیف وسیعی از روش‌ها و به‌جای تصوّر «تنها یک آینده»، به گمانه‌زنی‌های نظام‌مند و خردمندانه، در مورد نه تنها «یک آینده» بلکه «چندین آیندهٔ متصوّر» مبادرت می‌شود.
موضوعات آینده‌پژوهی دربرگیرنده انواع «ممکن»، «محتمل» و «دلخواه» برای دگرگونی از حال به آینده هستند.

من آینده پژوهی را اینطور تعریف می کنم:
آینده پژوهی، مطالعه سیستماتیک، میان رشته ای و کل نگرانه ی پیشرفت اجتماعی و فناوری و سایر روندهای زیست محیطیو اقتصادی توام با روندهای فناورانه است که غالباً با هدف بررسی نحوه زندگی و کار مردم در آینده انجام می شود. 
همچنین تکنیک های پیش بینی می تواند اعمال شود، اما محققان آینده پژوهی معاصر بر اهمیت بررسی سیستماتیک گزینه ها تأکید دارند.

«نمی‌توانیم آینده را پیش‌گویی کنیم اما می‌توانیم برای آن آماده باشیم».

ایلیا پریگوژین، برنده‌ی جایزه‌ی نوبل

آینده ‏پژوهی دانشی که موجب پرهیز از  غافلگیری در برابر تغییرات و پیشرفت‏های سرسام‏آور می‌شود.
آینده‌پژوهی دانش تصمیم‌گیری پیش‌دستانه است که به انسان می‏ آموزد که چگونه به ترسیم آینده‏ مطلوب برای سازمان و یا جامعه‏ ی خود بپردازد.
آینده‏پژوهی دانش و معرفت شکل بخشیدن به آینده، به شیوه‏ای آگاهانه، عاملانه و پیش‏دستانه است.
آینده‌پژوهی عموماً‌ با طرح یک مساله و یا ارائه یک ایده توام با خلاقیت شروع می‌شود که می‌تواند محتمل یا واقعی باشد.

هک رشد چیست؟
هک رشد روشی برای آینده کسب و کارها

تاریخچهٔ آینده‌پژوهی

همیشه اشتیاق بشر برای پیش‌بینی آینده از دوره باستان وجود داشته‌است. پیشگویان و کاهن‌ها نمونه‌هایی از کسانی هستند که در گذشته تلاش داشتند به نحوی به این اشتیاق در نزد خاص و عام پاسخ دهند. البته باید اشاره کنم که علم آینده نگری یا همان آینده پژوهی پیشگویی آینده نمی باشد.

اما یوهان گالتونگ و سهیل عنایت الله در تاریخ کلان و خرد مورخان، استدلال می کنند که جستجوی الگوهای بزرگ تغییرات اجتماعی و تئوری وی در مورد چرخه های فضیلت به دوران سوسوما چین (۱۴۵-۹۰ قبل از میلاد) بر می گردد، اگرچه کار ابن خلدون (۱۳۳۲–۱۴۰۶) هم بعنوان نمونه ای است که شاید برای جامعه شناسی مدرن قابل درک تر باشد

نخستین نشانه‌های جدی تر بشر به آینده در عصر روشنگری دیده می‌شود، دورانی که بشر باور داشت که علوم برای هر چیزی راه حلی خواهند یافت. مثل قوانین نیوتن در مورد حرکت.

فعالیت آینده پژوهی در قالب یک بررسی علمی در سال‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ توسط گروهی از پژوهشگران و با سرپرستی ویلیام اف آگبرن (William F.Ogburn) در زمینه جامعه‌شناسی که علم نوپایی شناخته می‌شد، در آمریکا انجام گردید. این گروه برای نخستین بار روش‌شناسی علمی (متودولوژی) همچون برون‌یابی (Extrapolation) وبررسی‌های علمی را در مورد روندهای اجتماعی روز آمریکا به انجام رسانده و ضمن انتشار اولین کاتالوگ روندها در آن کشور، موفق به آینده بینی‌های مهمی از جمله افزایش نرخ مهاجرت و ازدیاد طلاق شد. همچنین بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم، و به دنبال تجزیه و تحلیل فناوری‌های مورد استفاده در آلمان و ژاپن، شیوه‌های نوینی برای آینده پژوهی ابداع شد و در نتیجه آن دستاوردهای مهم فناوری در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شامل رادار، موشک‌های بالیستیک قاره پیما و حمل و نقل هوایی از قبل پیش‌بینی شد.

دو سازمان با اعتبار آینده پژوهی جهان یعنی World Futures Society) WFS) یا انجمن آینده دنیا و همچنین World Futures Studies Federation) WFSF) یا همان فدراسیون جهانی آینده پژوهی، در همین دوران به ترتیب در سال‌های ۱۹۶۷ در آمریکا و ۱۹۷۳ در پاریس تأسیس شدند.
WFS علاوه بر عضوگیری بیش از چهل هزار نفر تا کنون، تنها در آغاز دهه ۸۰ متجاوز از پنج هزار نفر را در همایش‌های گوناگون آینده پژوهی حاضر کرده و موفق به انتشار مجله نامدار «آینده پژوه» Futurist گردید.
از طرف دیگر WFSF که نسبت به WFS سازمان جهانی تری محسوب می‌شود، آینده پژوهان سرتاسر گیتی را در یک انجمن حرفه‌ای گرد هم آورده‌است.

در حال حاضر آینده پژوهی از گستره بزرگتری نسبت به دوران طلایی ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ برخوردار است. دنیای امروز نسبت به آن سال‌ها آمادگی بیشتری برای برنامه ریزی آینده را دارد. آینده پژوهی تنها به‌شمار اندکی از نویسندگان و استادان محدود نمی‌شود بلکه دنیای کسب و کار، دولتمردان و فرهیختگان همگی در حال بهره‌گیری از این واقعیت هستند تا آینده موفقی ساخته شود. بدین ترتیب است که برنامه‌ریزی راهبردی بر مبنای چشم‌اندازها و متکی بر سناریوها، امکانپذیر خواهد بود.

مثلث آینده پژوهی

مثلث آینده پژوهی

معمولاْ آینده پژوهی از روش ها و ابزارهای گوناگونی استفاده می کند تا بتواند روندهای آینده‌ پیش رو را پژوهش کند. یکی از این ابزارها مثلث آینده‌ پژوهی است. برای بررسی تصویر مثبت یا منفی ناگزیریم در زمان سفر نموده، به عقب برگردیم و به فشار زمان حال و وزن زمان گذشته نیز نظر کنیم.

همانطور که در تصویر فوق مشخص است، مثلث آینده‌ پژوهی یک روش آینده‌نگاری برای شناسایی آینده‌های باورپذیری می باشد که در میان یک مثلث شکل می گیرد. راس‌های این مثلث شامل مجموعه‌ای از پیشران‌ها و بازدارنده‌هاست.

۱. کشش زمان آینده

فرایند این مثلث با کشش آینده آغاز می‌شود که شامل یک تصویر یا دیدگاهی برجسته است که تبدیل به مسئله یا موضوعی می‌شود که در مراحل بعدی مورد بررسی قرار می‌گیرد. معمولا تصاویر زیادی از آینده پدیدار می شود، اما تنها باید یکی از آن‌هایی که همراه با تمام باورها و ایده‌های گروه فکر منطبق است و با تصویر مرتبط هستند، قرار داده می شود.

۲. فشار زمان حال

همیشه زمان حال برآیند نیروهای بسیاری است که هم‌اکنون و در لحظه منجر به تغییرات آینده می‌شوند. یعنی زمان حال است که آینده ای را می سازد.
این فشارها شامل روندها، پیشران‌ها، فناوری‌ها و تصمیمات یا اقداماتی است که منجر به تغییرات جدید در زمان می شوند.
موضوعاتی که به عنوان فشارهای کنونی وجود دارند باید در محیط به صورت کمّی وجود داشته باشند، به این معنی که ما حداقل باید در فضای تئوری و نظری قادر به نشان دادن تاثیر آنها بر مسیر تغییر باشیم. مثل تاثیرات یک حرکت سیاسی یا اقتصادی یک سیاستمدار یا یک اقتصاددان که درآینده نمود خواهد کرد.

۳. وزن زمان گذشته

وزن گذشته شامل دسته ای از عوامل ساختاری می شوند که مانع از تغییر شده و از دستیابی ما به یک کشش یا فشار خاص آینده جلوگیری می‌کنند.
این اوزان تاریخی را می‌توان به عنوان ساختارهای سازمانی، سیاست ها، قوانین، مقررات، روش‌ها، ساختارهای علمی/نظری و یا روایت‌های تاریخی دانست که مانع از حرکت رو به جلوی ما می‌شوند. مانند سرمایه‌گذاری‌های موجود در زیرساخت‌ها، فناوری، آموزش و تمام قراردادهای اجتماعی و ساختارهای جمعیتی.

آرمانشهر و هیچ کجا

منبت کاری چوبی از آمبروسیوس هولباین ، چاپ نسخه ۱۵۱۸. در سمت چپ پایین ، رافائل جزیره مدینه فاضله را توصیف می کند.

یوتوپیا به زبان انگلیسی، به معنای آرمانشهر (مدینه فاضله) است و به‌شکل Eutopia هم نوشته می‌شود که در لاتین به‌معنای محلی آرمانی و خوب است.
یوتوپیا واژه‌ای یونانی است که مفهوم آن نیز با اثر تامس مور به عرصه آمد. این واژه از ریشه ou-topos است و بهترین و ترجمه آن در زبان فارسی از اصلاح شهاب الدین سهروردی به معنای ناکجاآباد می باشد. در این واژه کنایه طنز آمیز از واژه eu-topos به‌معنای خوبستان یادشده است. این کلمه در قرن‌های بعدی عنوان آثار بسیاری در اروپا و دربارهٔ جامعه آرمانی شد.
نمونه های اولیه غربی شامل آرمانشهر یا همان خوبستان (Utopia) ساخته سر توماس مور است که در سال ۱۵۱۶ منتشر شد (تصویر فوق) و بر اساس “جمهوری” افلاطون بنا شده است. آرمانشهر همان مدینه فاضله اس است که بشر همیشه آرزوی آنرا داشته است.
در آن جامعه آینده، بر فقر و بدبختی غلبه کرده و الگویی مناسب برای زندگی ایجاد می کند. این کار آنقدر قدرتمند بود که آرمانشهرها، در اصل به معنای هیچ کجا و یا ناکجاآباد(Nowhere)، نمایانگر آینده های مثبت و تحقق بخشی هستند که در آن نیازهای همه برآورده می شود و دنیایی رویایی را شکل می دهد.

قانون مور (Moore’s Law)

قانون مور نمونه ای از آینده پژوهی است. این مجموعه آماری از روندهای گذشته و حال با هدف برون یابی دقیق روندهای آینده است.

قانون مور (Moore’s Law) که نخستین بار گوردون مور، از بنیانگذاران شرکت اینتل، در سال ۱۹۶۵ آن را ارائه کرد، قاعده‌ای سرانگشتی است که بیان می‌کند تعداد ترانزیستورهای روی یک تراشه با مساحت ثابت، هر ۲ سال، به طور تقریبی دو برابر می‌شود.
معیار اندازه‌گیری این پیچیدگی نیز تعداد ترانزیستورها در واحد سطح بود. بدین معنی که هر سال تراشه‌هایی به بازار می‌آمدند که تعداد ترانزیستورهای آن‌ها در واحد سطح دو برابر دو سال گذشته بود. در هنگام انتشار این مقاله تنها ۶ سال از ساخت اولین تراشهٔ الکترونیکی گذشته بود.
البته با پیشرفت روز افزون تکنولوژی و شتابزدگی در این صنعت این قانون تقریبا منسوخ خواهد شد.

آینده‌پژوهی در پی پیش‌بینی آینده نیست؛‌ هدف اصلی آینده‌پژوهی تحلیل، طراحی و ساختن آینده بر پایه‌ی ارزش‌های جامعه است‌.

پروفسور دکتر سعید خزائی

انواع برنامه ریزی و تفاوت آن با آینده پژوهی

برنامه ریزی با رویکرد آینده نگری بر چهار قسم است:
۱- برنامه ریزی مساله محور (چالش های فوری)
۲- برنامه ریزی هدف محور (آن چه می خواهیم، مقاصد)
۳- برنامه ریزی سیاست محور (مجاب سازی سازمان یا رهبر)
۴- برنامه ریزی آینده محور (بلندمدت)
اما تفاوت برنامه ریزی با آینده پژوهی بدین شکل است که برنامه ریزی به دنبال کنترل و بستن آینده است اما آینده پژوهی به دنبال گشودن و آشکارسازی آینده است به عبارت دیگر حرکت از آینده های محتمل به سوی آینده های بدیل.

منابع:

این مقاله ادامه دارد…

نویسنده: دکتر سعید میرازائی